Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-08@13:47:53 GMT

وقوع سونامی سرطان در ایران، واقعیت ندارد

تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۱۳۴۱۸

وقوع سونامی سرطان در ایران، واقعیت ندارد

تهران- ایرنا- معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: براساس نتایج نخستین گزارش ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت کل ایران، وقوع سونامی سرطان در ایران واقعیت نداشته و گزارش ها در این باره پایه علمی ندارند.

به گزارش ایرنا از وزارت بهداشت، رضا ملک زاده روز دوشنبه با اشاره به اولین گزارش رسمی و معتبر «ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت ایران» به دلیل دقت و کیفیت بالا، در معتبرترین مرجع « ثبت سرطان در پنج قاره » سازمان بهداشت جهانی، تایید شد و برای انتشار، مورد پذیرش قرار گرفت، افزود: با تلاش سه جانبه معاونت های تحقیقات، درمان و بهداشت وزارت بهداشت و با همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور در حالی تهیه و ارائه شد که ثبت سرطان در ایران، تا پیش از این همچون سایر کشورهای در حال توسعه، همواره با محدودیت ها، دشواری ها و نقایص فراوانی روبرو بوده و گزارش اخیر گام بسیار مهمی در درمان زودهنگام انواع سرطان ها در کشور است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


وی با بیان اینکه برنامه «ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت ایران»، 98 درصد جمعیت کشور را پوشش داده است، اظهار داشت: در این برنامه، آمار دقیق بروز سرطان در 30 استان کشور، برآورد و اعلام شده است و این میزان پوشش جمعیتی در برنامه ثبت سرطان، یکی از مهمترین ویژگی های برنامه های ثبت سرطان در کشورهای پیشرفته است.
ملک زاده به تشریح نتایج نخستین «گزارش ثبت سرطان مبتنی بر کل جمعیت ایران» پرداخت و گفت: در این برنامه، 112 هزار «بروز سرطان» در طول سال 93 (زمان اجرای برنامه ثبت سرطان در 30 استان ایران) ثبت شد و متوسط «بروز سرطان» سالانه در ایران برابر با 158 در هر 100هزار نفر (با در نظر گرفتن سرطان پوست) و 143 در هر 100 هزار نفر (بدون درنظر گرفتن سرطان پوست) بود در حالیکه متوسط «بروز سرطان» سالانه (بدون در نظر گرفتن سرطان پوست) در دنیا بر اساس گزارش مرجع جهانی «ثبت سرطان در پنج قاره»، برابر با 182 در هر 100 هزار نفر است.
معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت اضافه کرد: متوسط «بروز سرطان» سالانه در کشورهای اروپایی، 267 در هر 100 هزار نفر و در کشورهای پیشرفته مانند انگلستان و آمریکا به ترتیب 272 و 318 در هر 100 هزار نفر است.
دکترملک زاده با بیان اینکه متوسط «بروز سرطان» سالانه در کشورهای در حال توسعه برابر با 148 در هر 100 هزار نفر است، افزود: متوسط «بروز سرطان» سالانه در چین، 174 در 100 هزار نفر و در ترکیه 205 در هر 100 هزار نفر است.
وی تاکید کرد: آمارها به خوبی نشان می دهد که نرخ بروز سرطان در ایران از متوسط دنیا و حتی از کشورهای پیشرفته اروپایی که وضعیت بسیار بهتری در ثبت سرطان، پیشگیری و درمان زودهنگام دارند، پایین تر است.
معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در خصوص شایع ترین سرطان ها در 30 استان کشور، گفت: سرطان دستگاه گوارش (معده، روده بزرگ، مری و لوزالمعده) با سهم 27 درصد، سرطان پستان(که عمدتا دربین زنان بروز می یابد) با سهم 12 درصد، سرطان ریه و حنجره با سهم 7.5 درصد و سرطان کلیه، مجاری ادراری و مثانه با سهم 7 درصد، شایع ترین سرطان ها در کشور است.
دکترملک زاده بیان داشت: سرطان معده با 21.5 مورد در هر 100 هزار نفر، سرطان پوست با 20.5 مورد در هر 100 هزار نفر، سرطان پروستات با 18.5 مورد در هر 100 هزار نفر، سرطان روده بزرگ با 16.5 مورد در هر 100 هزارنفر و سرطان مثانه با 14.3 در هر 100 هزار نفر، شایع ترین سرطان ها در بین مردان ایرانی هستند.
وی تصریح کرد: سرطان پستان با 34.5 مورد در هر 100 هزار نفر، سرطان روده بزرگ با 12 مورد در هر 100 هزار نفر، سرطان پوست با 11.5 مورد در هر 100 هزار نفر ، سرطان معده با 10 مورد در هر 100 هزار نفر و سرطان تیروئید با 7 مورد در هر 100 هزار نفر، شایع ترین سرطان ها در بین زنان ایرانی هستند.
معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت از سرطان‌های معده، ریه، خون، مری، روده بزرگ، مغز و سیستم عصبی، پستان‌، پروستات‌، کبد و لوزالمعده به عنوان مرگبارترین سرطان ها در ایران در سال 2016 یاد کرد.
دکترملک زاده به نتایج مطالعه جهانی بار بیماری سرطان در 2016 اشاره کرد و گفت: بر اساس نتایج این مطالعه در سال 2016 در ایران، 54 هزار نفر بر اثر سرطان (معادل 14.9درصد کل 360 هزار مرگ رخ داده در این سال) جان خود را از دست داده اند اما باید به این نکته در محاسبات مرگ بر اثر سرطان توجه کرد که علیرغم افزایش طبیعی مرگ ناشی از سرطان در ایران، گزارش مطالعه جهانی بار بیماری سرطان در سال 2015 نشان می دهد که میزان مرگ ناشی از این بیماری بر پایه نرخ استاندارد شده سنی مرگ بر اثر سرطان، کاهش یافته و از 104 مرگ در هر 100 هزار نفر در سال 1990، به 97 مرگ در هر100 هزار نفر در سال 2015 رسیده است.
وی دلایل افزایش آمار سرطان در ایران در برخی گزارش های داخلی سال های اخیر را عدم ثبت دقیق بروز سرطان و مرگ های ناشی از آن در سالهای گذشته، اجرای برنامه جامع ثبت سرطان در کشور در سال های اخیر، افزایش دقت در ثبت سرطان، تشخیص های دقیق تر سرطان ها به واسطه توسعه خدمات آسیب شناسی و رشد نرخ جمعیت و پیر شدن جمعیت ایران دانست.
اجتمام*1724*1193

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اجتماعي بهداشت و درمان ملك زاده ثبت سرطان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۱۳۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برونگرا یا درونگرا؛ اغلب افراد در واقعیت میانگرا هستند

لئونارد بایر، طراح گرافیکی است که در شهری کوچک در آلمان زندگی می‌کند. او یکی از بی‌نقص‌ترین شخصیت‌هایی است که می‌توانید در یک میهمانی ببینید، زیرا همیشه موضوعی برای گفتگو پیدا می‌کند.

به گزارش زومیت، اگر به‌تنهایی به جایی برود با مجموعه‌ای از آدم‌های کاملا جدید آشنا می‌شود. با این‌حال او تنها زندگی کردن در یک آپارتمان دو خوابه‌ی دنج را انتخاب کرده و از سکوت و آرامش خانه‌اش لذت می‌برد. بایر پس از ملاقات‌های طولانی با دوستانش ترجیح می‌دهد مدتی را بدون مزاحمت تنها بماند.

بایر معیارهای لازم برای میان‌گرایی را دارد. خصلتی که درست در وسط مقیاس برونگرایی و درون‌گرایی قرار می‌گیرد. درحالی‌که یک شخص درون‌گرا بخش زیادی از انرژی خود را در تنهایی به دست می‌آورد، شخص برونگرا از تعامل با افراد دیگر انرژی می‌گیرد.

درون‌گراها ممکن است به‌آسانی به دلیل حضور افراد دیگر دچار استرس شوند، درحالی‌که برونگراها از معاشرت با دیگران پیشرفت می‌کنند؛ اما برای بایر این متغیرها به شرایط بستگی دارند. او گاهی در جمع احساس راحتی و آرامش می‌کند. گاهی اوقات هم افراد فقط باعث استرس او می‌شوند.

البته بایر تنها نمونه‌ی میانگرایی نیست. اغلب افراد به شکل انحصاری درونگرا یا برونگرا نیستند. به گفته‌ی جنز آسندورف، پژوهشگر شخصیتی از دانشگاه هامبولت برلین:

۹۰ درصد از افراد درست در وسط مقیاس قرار می‌گیرند. افرادی که تمایل به برونگرایی دارند گاهی می‌خواهند تنها بمانند و ازآنجاکه هر شخصی نیاز به ارتباط اجتماعی دارد، درون‌گراها هم به دنبال ارتباط با دیگران هستند؛ اما کمتر. برخلاف تصور عامه، اغلب افراد کاملا درونگرا یا برونگرا نیستند

به‌بیان‌دیگر، اغلب مردم جامعه احتمالا در دسته‌ی میان‌گرا قرار می‌گیرند؛ اما به سختی می‌توان این دسته‌ها را تفکیک کرد. به گفته‌ی اسکات بری کافمن، روانشناس:

هیچ مرز جادویی وجود ندارد که به وضوح میانگرایی را از درونگرایی و برونگرایی تفکیک کند.

اگر افراد را بر اساس ویژگی‌هایشان روی یک زنجیره‌ی پیوسته قرار دهید، اغلب آن‌ها در وسط این زنجیره و تعداد اندکی در انتهای دو سر طیف قرار می‌گیرند. این بعد از شخصیت انسان به صورت عادی توزیع شده است. درجه‌بندی‌ها تنها محدود به درونگرا، میانگرا یا برونگرا نیستند. به گفته‌ی کافمن می‌توان برای هر دسته، زیردسته‌هایی مثل برونگرای خفیف یا درونگرای خفیف را به وجود آورد.

میان‌گرایی: بهترین از همه چیز؟

میانگرایی، دنیاهای برونگرایی و درونگرایی را به یکدیگر پیوند می‌زند. وقتی دوستان بایر به صورت ناگهانی یک بعداز ظهر جمعه به دیدنش می‌آیند و می‌خواهند او را به میهمانی ببرند، او کتش را برمی‌دارد و با آن‌ها همراه می‌شود؛ اما تنها در صورتی که خودش هیچ برنامه‌ای نداشته باشد، این دیدار ناگهانی برایش آزاردهنده نیست.

در مقابل او یک بعد از ظهر آرام و تماشای یک سریال تلویزیونی یا طراحی را لذت بخش می‌داند. به گفته‌ی کافمن، افراد میانگرا ذهنیت انعطاف‌پذیرتری دارند که این مسئله می‌تواند در زندگی روزمره‌ی آن‌ها بسیار مفید واقع شود.

به‌طورکلی نمی‌توان گفته کدام یک از سه دسته یعنی برونگرایی، میانگرایی و درونگرایی بهتر یا بدتر است. در بحث خصلت‌های شخصیتی هیچ سلسله‌مراتبی برای میزان خوب بودن وجود ندارد. بلکه هر کدام بر اساس موقعیت دارای مزایا و معایبی هستند.

برای مثال، گرچه برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند افراد برونگرا شادتر از درونگراها هستند، برخی پژوهشگرها ثابت کرده‌اند که این پژوهش‌ها دارای سوگیری بزرگ اجتماعی هستند که رفتارهای بیرونی رایج برونگراها را ارزش می‌دانند.

بنابراین مزایای میانگرایی کدام‌اند؟ تنها چند پژوهش محدود درباره‌ی این بعد شخصیتی وجود دارند. یکی از آن‌ها در سال ۲۰۱۳ توسط آدام‌ گرانت، روان‌شناس و مؤلف دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شد. در پژوهش گرانت، کارمندان میانگرا در یک مرکز تماس، دارای میانگین درآمدی بیشتری نسبت به همکاران درونگرا یا برونگرای خود بودند.

گرانت همچنین شاهد بود که این افراد بیشتر از درونگراها و برونگراها برای سازگاری با همکاران خود تلاش می‌کنند. این افراد برای متقاعد کردن دیگران از شوق و جسارت کافی برخوردار بودند، اما رفتار هیجانی یا اعتماد به نفس بیش از حد نداشتند؛ بلکه به مشتریان گوش می‌دادند و علایق آن‌ها را درنظر می‌گرفتند.

بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۱۶، دانشجویان درونگرا و میانگرای رشته‌ی زیست‌شناسی، عملکرد آکادمیک بهتری نسبت به برونگراها دارند. به نوشته‌ی پژوهشگرها میانگراها ویژگی‌هایی از دو طرف طیف را جذب می‌کردند، به‌طوری‌که شیوه‌ی مطالعه‌ی آن‌ها مانند یک درونگرا اما روابط اجتماعی‌شان با همکلاس‌ها مانند یک برونگرا بود.

افراد میانگرا عملکرد شغلی و تحصیلی بهتری نسبت به برونگراها دارند

در سال ۲۰۲۳ پژوهشی روی ۶۸ دانشجوی زبان انگلیسی ویتنام انجام شد. ۲۲ نظر از شرکت‌کنندگان که خود را میان‌گرا توصیف کرده بودند، دارای تعادل بین برونگرایی و درونگرایی بودند. این دسته افراد از روش‌های پژوهشی متغیر متناسب با شرایط خاص استفاده می‌کردند. از این روش‌ها می‌توان به مهارت تندخوانی برای دریافت اطلاعات جدید، پرس و جو از دیگران برای بهبود درک خود و استفاده از کمک‌های حافظه‌ای مثل یادداشت‌های کد رنگی بود.

ترکیب درونگرایی و برونگرایی خارج از زمینه‌های آکادمیک هم می‌تواند به بهترین شیوه‌ی تصمیم‌گیری در زمینه‌های کسب‌وکار بینجامد. تصور می‌شود که افراد برونگرا رهبرانی طبیعی هستند که می‌توانند الهام‌بخش دنبال‌کنندگانشان باشند؛ اما عیب اصلی‌شان این است که اغلب دوست دارند صحبت کنند تا اینکه صحبت دیگران را بشنوند. مدیران درونگرا بیشتر از بقیه با کارمندان خود همراه می‌شوند و فضایی برای موفقیت‌های خود را به آن‌ها می‌دهند. یک رهبر میانگرا می‌تواند هر دو مهارت را داشته باشد.

خصلت مشترک اما نادیده گرفته‌شده

با وجود ستایش میانگرایی، پژوهش‌هایی کمی در این زمینه وجود دارد و توجه کمی دریافت کرده است. برای اولین بار، ادموند اسمیت کانکلین در سال ۱۹۲۳ به این ویژگی اشاره کرد. او در تلاش بود تعریفی برای درون‌گرایی و برون‌گرایی پیدا کند اما این اصطلاح بعدا فراموش شد و چند دهه‌ بعد در مدل‌های شخصیتی هانس یورگن آیزنک، روان‌شناس بریتانیایی ظاهر شد.

بر اساس توضیحات یان دیویدسون،‌ روانشناس دانشگاه کنکورد آلبرتا در پژوهش سال ۲۰۱۷، بی‌میلی به پژوهش در زمینه‌ی میانگرایی می‌تواند به این دلیل باشد که میانگرایی بر اساس تعریف، ارتباطی با چهره‌های به‌یادماندنی و برجسته ندارد و بیشتر برای افراد به اصطلاح «معمولی» به کار می‌رود که بین دو سر طیف قرار می‌گیرند.

در مقابل، اغلب پژوهش‌ها متمرکز بر برونگرایی یا درونگرایی چشمگیر بوده‌اند. با وجود تلاش‌های متعدد برای بررسی این ابعاد شخصیت، تحلیل‌های اندکی درباره‌ی میان‌گرایی وجود دارند که طیف زیادی از جمعیت را تشکیل می‌دهد.

کافمن شکست در این زمینه را سرزنش می‌کند و می‌گوید: «بررسی طیف کامل خصلت‌ها تمرین خوبی است؛ اما اغلب افراد معمولا به دنبال پاسخ‌های ساده‌ای برای پرسش‌هایی مثل احساسات، تفکرات و کارهای خود می‌روند.» به عبارت دیگر، تمرکز بر شخصیت‌های دو سر طیف، پروژه‌های پژوهشی خاص را آسان‌تر می‌کند.

اما نادیده‌ گرفتن طیف میانی می‌تواند صدمه‌ی زیادی به افراد وارد کند. مردم به‌طور پیوسته درباره‌ی معنای درونگرایی و برونگرایی دچار سوءتفاهم می‌شوند. این مسئله را می‌توان با نگاهی دقیق‌تر به این مفاهیم به وضوح مشاهده کرد. برای مثال درونگرایی را درنظر بگیرد که با خجالت‌زدگی، عدم علاقه به افراد دیگر و حتی اضطراب اجتماعی اشتباه گرفته می‌شود.

در حالی که هیچ ارتباطی به ترس از اجتماع ندارد. به نوشته‌ی آسندورف در کتابش با عنوان روانشناسی شخصیت، درونگراها معمولا ترجیح می‌دهند زمان بیشتری را در تنهایی صرف کنند.

خطر دیگر این است که افراد خود و دیگران را صرفا به انتهای طیف درونگرا- برونگرا تقلیل می‌دهند. در نتیجه متقاعد می‌شوند که یا درونگرا هستند یا برونگرا و این مفاهیم را ذاتی، ثابت و غیرمنعطف می‌دانند. در این نگرش افراد معمولا پیچیدگی‌های ذات انسان را فراموش می‌کنند که مملو از خصلت‌های شخصیتی متناقض است.

در واقع شخصیت افراد روی سنگ حک نشده است. بر اساس مطالعه‌ی مروری ۱۵۲ پژوهش جغرافیایی در سال ۲۰۰۰، موقعیت ما در مقیاس برونگرایی- درونگرایی می‌تواند به مرور زمان تغییر کند. خصلت‌های شخصیتی همراه با سن پایدارتر می‌شوند اما می‌توانند پس از ۵۰ سالگی به بالاترین سطح سازگاری برسند.

صرف‌نظر از اینکه شخصی درونگرا، برونگرا یا میانگرا است، بهترین احتمال تأکید بر ویژگی‌های مثبت شخصیت او است. اگر می‌خواهید خوشحال باشید باید در درجه‌ی اول خود را بپذیرید.

برای مثال بایر خوشحال است که به یکی از دو سر طیف درون‌گرایی- برون‌گرایی تعلق ندارد. او هنگام کار گاهی مشکلی با بیان ذهنیات خود ندارد. او همراه با شش خواهر و برادر بزرگ شده و تا سن ۱۱ سالگی اتاقی برای خود نداشت، بنابراین به حضور افراد متعدد در اطراف خود عادت کرده بود. بایر هنوز به یاد می‌آورد که چگونه در کودکی به دنبال زمانی می‌گشت تا به خود اختصاص دهد.

وقتی همه چیز برای او در خانه شلوغ می‌شد، با حیوان خانگی‌شان به پیاده‌روی می‌رفت. او هنوز هم وقتی می‌خواهد زمانی با خود تنها باشد به بیرون از خانه می‌رود. این وقفه‌های کوتاه برای بایر اهمیت زیادی دارند، زیرا تعداد زیادی برنامه و جلسه می‌توانند او را گیج کنند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • وقوع طوفان شدید شن در سبزوار (فیلم)
  • برونگرا یا درونگرا؛ اغلب افراد در واقعیت میانگرا هستند
  • گروسی خواستار تدابیر ملموس ایران برای رفع نگرانی‌ها
  • تصاویری وحشتناک از سیل ویرانگر در جنوب چین؛ ۲ نفر کشته شدند (فیلم)
  • شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل
  • فیلم/ آجرلو: اقای فرزین دلار تلگرامی واقعیت دارد
  • ارتباط بیماری‌های دهان و دندان با افت عملکرد قلب، مغز و بروز برخی سرطان‌ها
  • پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب / ارتباط بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها
  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی ؛ شایعه یا واقعیت
  • (تصاویر) اگر نقاشی کودکان واقعیت داشت جهان چه شکلی می‌شد؟